عوامگرایی ياپوپولیسم چیست؟ پوپولیست کیست؟ |
... |
پوپولیسم چیست؟ پوپولیست کیست؟
عوامگرایی
عوامگرایی یا پوپولیسم (به فرانسوی: Populisme) آموزه و روشی سیاسی است در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه.[۱] در قرن بیستم بیشتر جنبشهای «عامهگرا» با جنبشهای آمریکای لاتین و هند شناخته میشد اما از دهه ۱۹۸۰ به بعد این جنبشها در کشورهای کانادا، ایتالیا، هلند، اسکاندیناوی و ایالات متحده نیز درجاتی از موفقیت را بهدست آورده است.
مفهوم
بزرگداشت مفهوم مردم (یا توده) تا حد مفهومی مقدس، و باور به اینکه هدفهای سیاسی را میباید به خواست و نیروی مردم جدا از حزبها و نهادهای موجود پیش برد. عوامگرایی خواست مردم را عین حق و اخلاق میداند و بر آن است که میباید میان مردم و حکومت رابطهٔ مستقیم وجود داشته باشد. هم چنین با ایمانی ساده فضایل مردم را در برابر منش فاسد طبقهٔ حاکم یا هر گروهی که موقعیت سیاسی و منزلت اجتماعی برتر داشته باشد قرار میدهد و میستاید. یکی از ویژگیهای عوامگرایی یافتن «توطئههای ضد مردمی» در هر جاست و این برداشت معمولاً به دشمنیهای نژادی و قومی دامن میزند.[۲]
ریشه
نظریهٔ عوامگرایی فلسفی بر آرای هربرت شیلر و بر این فرض اولیه مبتنی است که عامهٔ مردم را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف میپندارد. تاریخچهٔ آن را به اواسط سدهٔ نوزدهم و به جنبشهای مختلفی که در سرزمینهایی مثل شوروی سابق به وقوع پیوستهاست، میرسانند شاید در برابر عوامگرایی سیاسی اینها هیچ نباشند. ریشهٔ عوامگرایی در میان روشنفکران تندرو روسیه در دههٔ ۱۸۶۰ با ظهور نارودنیکها (مردمباوران) پدید آمد. نارودنیکها بر آن بودند که روسیه بی آنکه مرحلهٔ سرمایهداری را بگذراند میتواند مستقیم به سوسیالیسم برسد و اساس آن را میتوان بر کومونهای روستایی گذاشت. در دههٔ ۱۸۷۰ دانشجویان نارودنیک به روستا (میان مردم) رفتند تا تخم انقلاب را بپراکنند.[۳]
عوامگرایی در کشورهای مختلف
کارتونی از سال ۱۸۹۶ میلادی که در آن ویلیام جنینگز برایان که از طرفداران سرسخت عوامگرایی بود در حال بلعیدن نماد حزب دموکرات آمریکا است.
عوامگرایان در روسیه حزب آزادی و زمین را بنیان نهادند. عوامگرایی در آغاز اشاره به این اعتقاد داشت که انقلاب کار مردم است (که در روسیه معنای آن دهقانان بود) نه اقلیت مبارز انقلابی. در پایان قرن نوزدهم مارکسیستهای روسیه که به عمل سازمانی و حزب پیشرو باور داشتند به همهٔ روشهای انقلابی رقیبان غیر مارکسیست خود بر چسب عوامگرایانه زدند واین عنوان به صورت تحقیر آمیز رواج یافت.
از ۱۹۴۵ در روش کسانی چون سناتور جوزف مک کارتی و جورج والاس میتوان یافت. ظهور چپ نو را نیز برخی با شور و شوق پیروزی جهانی عوامگرایی شمردند.
عوامگرایی را در جنبشهای روستایی اروپای شرقی پیش از ۱۹۳۹ و نیز در فاشیسم و نازیسم و در بسیاری ار جنبشهای آزادی بخش جهان سوم میتوان یافت.[۲]
نمونهای از پوپولیسم مدرن را که میتواند مورد مطالعه قرار گیرد دگرگونیهای دو دههٔ جاری در دنیای سیاست ایتالیا است. هنگامی که سیلویو برلوسکونی در سال ۱۹۹۴ میلادی همراه با حزب جدیدش فورزا ایتالیا وارد مبارزههای سیاسی ایتالیا شد، برلوسکونی گونهٔ تازهای از پوپولیسم را که بر تمرکز بر کنترل رسانهها برپا شده پدیدآورد. برلوسکونی و هم پیمانانش با به کارگیری این شیوه سه مرتبه انتخابات را بردند، در ۱۹۹۴، ۲۰۰۱، و با کمک دست راستیهای جدید مردم آزاد، در سال ۲۰۰۸؛ او توانست حدود ۱۰ سال نخست وزیر ایتالیا باشد.[۴]
در جمهوری اسلامی ایران هم در سال 1384، محمود احمدی نژاد با وعده های پوپولیستی و گرایش به عامۀ مردم بر سر کار آمد و تا سال 1392 در مسند قدرت باقی ماند. همزمان با او و پس از او، افراد مختلفی -که عمدتاً همفکر و هم جریان او بودند- سعی کردند تا روش او را پیش گیرند و بتوانند با همان وعده ها و تمرکز بر عامه به اهداف سیاسی خود برسند.
ویژگی کلی
پوپولیسم دارای چند ویژگی کلی به شرح زیر است:
۱. جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم، و معمولاً با شعارهای ضد امپریالیستی.
۲. پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی تودهٔ مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت.
۳. بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق، با اعتقاد به اینکه هدفهای سیاسی باید به اراده و نیروی مردم و جدا از احزاب یا سازمانهای سیاسی پیش برود.[۵]
البته آیین و سنت سیاسی پوپولیستی، در هر کشوری شکل ویژهای دارد. در نهضتهای پوپولیستی، معمولاً ائتلافی آشکار یا ضمنی، میان طبقات مختلف با منافع متفاوت و گاه متعارض برقرار میشود. تداخل قشرهای گوناگون در این نهضتها، به طور عمده ناشی از عدم تشکل طبقاتی و عدم وجود مرزبندی روشن طبقاتی است. پوپولیسم دارای مشخصات عوام فریبی، تقدیس شخص رهبر فرهمند، تعصب، تکیه بر تودههای محروم، نداشتن ایدئولوژی مشخص، بورژوایی بودن و عناصری از ضدیت با امپریالیسم و ملیگرایی است. توسعه خواهی و پر و بال دادن به نیروهای وابسته به بازار داخلی و گاه آزادیهای سندیکایی و دموکراتیک از خصلتهای عمده دوران پوپولیسم است.[۶]
پوپولیست یا همان اقدامات مردم باور یا عوام گرایانه را می توان در قالب اموری ارزیابی کرد که به دنبال رضایت عمومی و جلب پشتیبانی و حمایت مردم در حوزه های مختلف است که از این مسیر سیاستمداران می توانند به اهداف و خواسته های سیاسی، حزبی و گروهی نائل شوند. در برخی اوقات اقدامات پوپولیستی که از سوی مجریان یک کشور انجام می شود در قالب اقدامات عوام فریبانه قلمداد می شود و گروه ها و احزاب رقیب تلاش می کنند با تبلیغات گسترده و استفاده از رسانه به اینگونه اقدامات در راستای تخریب چهره مجریان امر، دامن بزنند.
اکنون به دو نگاه متفاوت درباره پوپولیست در ایران می پردازیم:
شهریار زرشناس، مؤلف و مدرس فلسفه غرب درباره دولت پوپولیست چنین می گوید: «اساساً دولت پوپولیستی یک مفهوم گنگ و تعریف نشده در ادبیات سیاسی است و به عنوان ناسزا و فحش به کار میرود. لیبرالها وقتی از یک نظام به دلیل حضور مردمی خوششان نیابد این انگ را به کار میبرند. آنها میخواهند بگویند هر نوع گرایش مردم به سمت رهبران انقلابی و حمایت مردم از آنها و همنوایی رهبران با آنها، نشان دهنده عوام فریبی است و این را تحت عنوان پوپولیسم مطرح میکنند. ذات لیبرالیسم چون با انقلاب مغایرت دارد و نمیتواند اندیشه انقلابی را بپذیرد. به این دلیل هر حرکت مردمی و انقلابی را به عنوان مردم فریبی و عوام فریبی تخطئه میکنند».
اما در این میان محمود سریع القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی نظرات تامل برانگیزی درباره پوپولیسم می گوید: «پوپوليسم يعني اينكه مردم پول اندكي بگيرند و براي يك ماه راضي باشند. افراد پوپوليستي با اين كار امتياز سياسي ميگيرند و هيچ كس هم نميپرسد كه آيا اين كار منطقي است يا خير. يعني به جاي اصلاح فضاي كسب و كار و نظام مالياتي و برقراري روابط معقول بينالمللي به آنچه مردم به اشتباه به آن علاقهمندند، تن ميدهد. نتيجه هم مصايب فراواني براي جامعه است».
با مقایسه این دو نگاه درباره پوپولیسم و اینکه اصولا چه دولتی را یا چه کسی را می توان پوپولیست خواند، می توان گفت بسته به نگاه های جریانی و حزبی و اینکه چه کسی در چه شرایطی سخن می گوید می تواند تعریف پوپولیست خوب یا بد باشد. بدین معنی که نمی توان حکم قطعی درباره خوب یا بد بودن پوپولیست ارائه داد.
در جمهوری اسلامی نمی توان تعریف غربی از پوپولیست را پذیرفت. اگر منظور از پوپوليسم، مردمباوري و توجه به خواستهاي اساسي مردم و نزديکي مردم و مسئولين و حضور آنها در متن زندگي و آشنايي با مشکلات آنها از نزديک و توجه و اهتمام به حل اين مشکلات باشد، پوپوليسم معناي منفي ندارد و چنين اموري هر چند با عنوان پوپوليسم، اموري پسنديده و شايسته است که به نظر می رسد در جمهوری اسلامی ایران اینچنین باشد. در حالیکه تعریف غربی ـ هربرت شیلر ـ از پوپولیسم می گوید: «عامه مردم افرادي ناآگاه، منفعل و ضعيف هستند».
پیوند ناگسستنی مردم و مسئولین در جمهوری اسلامی ایران بدین علت که ماهیت انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مردمی بوده است باعث شده تفاسیر روابط بین مردم و مسئولین از سوی دانشمندان غربی یا اساتید غرب زده به گونه ای باشد که در قالب تعریف «رفتار پوپولیستی» آن هم به عنوان یک اقدام منفی تلقی شود. در حالیکه رابطه بین مردم با مسئولین در جمهوری اسلامی ایران، در قالب «ارباب ـ رعیت»، «حکومت کنندگان ـ حکومت شوندگان» نیست بلکه در قالب رابطه « امام – امت»، «خدمتگزار» و تعابیر از این قبیل می باشد.
پس می توان گفت، صرف حضور ملت در جریان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نمی توان به عنوان «پوپولیسم گرایی بد» تعبیر کرد. اینکه بگوییم با قاطعیت پوپولیسم خوب یا بد است، امری اشتباه است. اگر رفتارهای پوپولیستی صرفا نمایشی باشد، چیزی که در کره شمالی می توان مشاهده کرد، قدر مسلم نمی توان گفت پوپولیست خوب است ولی اگر نشأت گرفته از ماهیت نظام و مردمی بودن حکومت باشد امری پسندیده و مطلوب است.
ويكي پديا–
نهاد رهبري دانشگاه قزوين
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1396-03-02] [ 09:28:00 ق.ظ ]
|